برای دل بستن به خورشید باید از ستاره ها دل کند

آمده ام شادی ها وغم هایم را با آنانکه لایقِ نام دوستی اند تقسیم کنم

برای دل بستن به خورشید باید از ستاره ها دل کند

آمده ام شادی ها وغم هایم را با آنانکه لایقِ نام دوستی اند تقسیم کنم

برای دل بستن به خورشید باید از ستاره ها دل کند
طبقه بندی موضوعی
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۴ ب.ظ

فال امروزم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۴
سپیده هاشمی

این عزل حافط تقدیم به شما:

دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی*ارزد

به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی*ارزد

به کوی می فروشانش به جامی بر نمی*گیرند

زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی*ارزد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۹:۵۸
سپیده هاشمی
يكشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۷ ب.ظ

خسته ام

  ا  

چقدر خسته ام از روزگار ،از هر روزم خسته ام ،از شکوه ها

از خاکیان بی وفا ،خسته از خویش، خسته از این همه تنهایی

خسته ام از لبخند اجباری، خسته ام از این روزگار پست

خدایا ؛بدان روحم از همه دردها، خسته است.

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۴ ، ۲۰:۳۷
سپیده هاشمی
يكشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۵ ب.ظ

حکایت رفتن

حکایت رفتن

حکایت موندن و رفتن نیست

حکایت قصه غریبی دلیه که نرفت و غریبه شد

از همه چیزش گذشت و همه ازش گذشتن 

گفتن بری غم غربت می گیرت 

سادگی کردو نرفت!

نرفت که نکنه ترک بخوره

غافل از اینکه اینجا پر از سنگ برای شکستن..

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۴ ، ۲۰:۰۵
سپیده هاشمی
جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۵۷ ب.ظ

حرف دل دختر یک جانباز(براساس واقعیت)

پدرم درروز های طلایی جوانی اش که همه از جنگ وجانبازی وشهادت می ترسیدند،جانش را درکف دستش گذاشت وشجاعانه به جبهه رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۷
سپیده هاشمی
چهارشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ب.ظ

تقدیم به بهترین حامی دنیا

 

تقدیم به پدرم

قلمم راست بایست!
واژه ها ...گوش به فرمان قلم!
همگی نظم بگیرید
مودب باشید!
صاحب شعر عزیزی است به نام "پدر"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۲۱:۲۴
سپیده هاشمی
شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۷ ق.ظ

کاش چون پاییز بودم

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۰۰:۴۷
سپیده هاشمی
جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۰ ب.ظ

سنگرسازان

 

سنگری ساختیم ،به وسعت خستگی!!

میان تک تک گره های این سنگر،خاطره ای جاخوش کرده!!

رهگذران می گذشتن،وچه کسی فهمید،اضطراب این سنگر کوچک چقدر روی دوشمان سنگینی میکرد؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۰
سپیده هاشمی
چهارشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۴ ب.ظ

عیدتان مبارک

 

سربلندی ابراهیم ، آرامش اسماعیل، امیدواری هاجر، عطر عرفه

و برکت عید قربان را برای شما آرزومندم

زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه ی زمزم

عید سعید قربان همایون باد . . .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۴
سپیده هاشمی
چهارشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۱ ب.ظ

من ترسم ازگرگ هانیست

من ترسم از گرگ ها نیست،میدانم کارشان دریدن است،اماباماهیت روباه ها چه کنم وقتی مدام لباس عوض می کنند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۲۱:۰۱
سپیده هاشمی