برای دل بستن به خورشید باید از ستاره ها دل کند

آمده ام شادی ها وغم هایم را با آنانکه لایقِ نام دوستی اند تقسیم کنم

برای دل بستن به خورشید باید از ستاره ها دل کند

آمده ام شادی ها وغم هایم را با آنانکه لایقِ نام دوستی اند تقسیم کنم

برای دل بستن به خورشید باید از ستاره ها دل کند
طبقه بندی موضوعی
شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۳۲ ب.ظ

شب سردی است و من افسرده

 

 

شب سردی است و من افسرده

راه دوری است و پایی خسته

 

تیرگی هست و چراغی مرده

 

می کنم تنها از جاده عبور

دور ماندند ز من آدمها

سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غمها


فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر امد تا با دل من

قصه ها ساز کند پنهانی

نیست رنگی که بگوید با من 

اندکی صبر ، سحر نزدیک است

هر دم این بانگ بر ارم از دل

وای ، این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به دل انگیزم؟

قطره ای کو که به دریا ریزم؟ 

صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل اینست که شب نمناک است 

دیگران را هم غم هست به دل

غم من لیک ، غمی غمناک است

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۱
سپیده هاشمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">